یک کارت دعوت ویژه
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۶۵۰۹۵
بعد ازاخذ دیپلم از دانشگاهی در کالیفرنیا برای ادامه تحصیل پذیرش گرفت و اخذ ویزا برای سفر محمود مصادف شد با تظاهرات روزهای پیروزی انقلاب. محمود برای روز ۱۲ بهمن ۵۷ بلیط به مقصد آمریکا گرفته بود. روز موعود در حالیکه خانواده برای بدرقهاش به فرودگاه مهرآباد آمده بودند. اتفاقی افتاد که مسیر زندگی محمود را عوض کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، محمود بهرامی سال ۱۳۳۷ در محله شوش تهران به دنیا آمد. او جوان با هوش و درس خوانی بود. بعد از دیپلم از دانشگاهی در کالیفرنیا برای ادامه تحصیل پذیرش گرفت و اخذ ویزا برای سفر محمود مصادف شد با تظاهرات روزهای پیروزی انقلاب. محمود برای روز۱۲ بهمن ۵۷ بلیط به مقصد آمریکا گرفته بود. روز موعود در حالیکه خانواده برای بدرقهاش به فرودگاه مهرآباد آمده بودند. اتفاقی افتاد که مسیر زندگی محمود را عوض کرد. فرودگاه شلوغ بود و خبر رسید که امام میآید. محمود با شنیدن این خبر با وجود مخالفت شدید پدر و مادر و برادر از این مسافرت صرف نظر کرد و کلامی گفت که ماندگار شد. او به آنها گفته بود: «امام برای ما به ایران آمده و ما او را رها کنیم!؟ امام نیاز به سرباز دارد و من هم یکی از سربازان امام هستم.»
زمستان سال ۶۲ بود که خانواده از محمود خواستند که تشکیل زندگی دهد. پدرش در نزدیکی منزلشان برای عروس و داماد خانه مناسبی خرید و دستی به سر و روی خانه کشید، اما محمود میخندید و میگفت: «این خانه مبارک صاحبش باشد. من دوست ندارم سندی از دنیا به نام من باشد. من شهید میشوم و این خانه میماند.»
دیماه ۶۲ بود که محمود کارت عروسی خود را در ضریح امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) انداخت و یقین داشت که آنها در مهمانی او شرکت میکنند. بساط جشن عروسی محمود در تالاری در تهران آماده شد و مهمانان او بچههای رزمنده و بسیجی بودند. او اصرار داشت که با لباس سبز سپاه دامادیش را جشن بگیرد، اما مادرش دست بردار نبود و به خواهش مادر کت و شلوار سفیدی به تن کرد. دو هفته بیشتر در کنار شریک زندگیاش نبود و ساکش را بست و خودش را به جبهه رساند.
یکی از همرزمان محمود بهرامی روایت میکند: «روز سوم عملیات خیبر بود که تیپ سیدالشهداء(ع) وارد عملیات شد. محمود از من جدا شد و به عنوان تخریبچی با گردان حضرت قاسم (ع) به جزیره مجنون رفت و من هم برای حضور در گردان حضرت علی اصغر (س) آماده شدم. آخرین دیدار من و ایشان فردای اعزام بود که با موتور به مقر گردان برگشت. او را دیدم. دست دور گردن من انداخت که با هم وداع کنیم.
کنار گوش من گفت: «این آخرین دیدار ماست. دیدار ما به قیامت! من شهید میشوم و دیگر برنمیگردم. شما زحمت بکشید سلام مرا به مادرم برسان و از مادرم حلالیت بطلب؛ چون خیلی برای من زحمت کشید و من نتوانستم زحمات او را جبران کنم. » همان طور که او گفته بود، این آخرین دیدار ما بود.
محمود بهرامی در تاریخ ۷ اسفندماه سال ۶۲ در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکرش خرداد ماه سال ۷۵ در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: امام رضا ع شهيد مراسم عروسي جنگ تحمیلی آمريكا برگزیده ها شیخ عباس قمی آیت الله رمضانی وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ایتالیا دفاع مقدس حسن فتحي برگزیده ها شیخ عباس قمی آیت الله رمضانی وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۶۵۰۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی قاتل با جسد زن گمشده به مدت ۲ شبانه روز در تهران!
مرد جوانی که همسر خود را به قتل رسانده و با جسدش ۲ روز زندگی کرده بود، بازداشت شد.
به گزارش تسنیم، اواخر فروردین امسال، مرد میانسالی به اداره چهارم پلیس آگاهی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، با اظهارات ضدونقیضی گفت: همسرم بهنام مهتاب چندی قبل از خانه خارج شده، اما دیگر بازنگشته است. ساعتی پیش یک پیامک از تلفنهمراهش برای من آمده است که در آن فردی نوشته بود، همسرم را بهخاطر اختلافات شخصی به قتل رسانده و جسدش را در یک باغ دفن کرده است؛ سه فرزند دارم که بهانه مادر خود را میگیرند، لطفاً کمک کنید.
پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده در دادسرای امور جنایی، تیمی از کارآگاهان با دستور بازپرس پرونده وارد عمل شدند و برای تحقیقات محلی پای در خانه زن فقدانی گذاشتند، اما در آنجا مشخص شد این زوج جوان اختلافات خانوادگی گستردهای با یکدیگر دارند که همسایهها نیز این موضوع را تأیید کردند.
تیم جنایی در گام بعدی سراغ اقدامات اطلاعاتی رفتند که بررسیهای فنی در این شاخه از تحقیقات حاکی از آن بود چند هفته قبل این زوج جوان با یک خانواده دیگر برای مسافرت به شمال رفتند، اما پس بازگشت از این سفر اختلافات آنها بیشتر شده است.
در ادامه نیز مشخص شد مردی که فقدانی همسر خود را با اظهارات ضدونقیضی به پلیس آگاهی گزارش کرده است، به فرزندان خود گفته است که مادرشان از خانه قهر کرده است و دیگر باز نخواهد گشت که این سرنخهای مهم باعث شد متهم با دستور بازپرس جنایی، بازداشت شود.
متهم که به مواد مخدر اعتیاد شدیدی دارد در جریان بازجوییها منکر هرگونه اختلاف با همسر خود بود، اما او پس از مواجهه با مدارک موجود داخل پرونده چارهای جز بیان حقیقت را نداشت و از یک جنایت هولناک پرده برداشت.
مرد جوان ماجرا را اینطور توضیح داد: با همسرم اختلاف داشتیم و به یکدیگر بدبین بودیم؛ چند هفته قبل با یک خانواده دیگر که از دوستان ما بودند به شمال رفتیم، اما من در آنجا مخفیانه و بهدور از چشم مهتاب پیشنهاد دوستی به یکی از همسفرها را دادم که همسرم متوجه و باعث شد اختلافها بیشتر شود.
متهم گفت: هنگامی به تهران بازگشتیم، بچهها به مدرسه رفتند و مهتاب این ماجرا را با من درمیان گذاشت که منجر به درگیری شدید بین ما شد؛ در جریان این نزاع کنترل خود را از دست دادم و با یک روسری همسرم را به قتل رساندم؛ نمیدانستم چهکاری انجام دهم برای همین جسد را زیر تختخواب داخل اتاق گذاشتم و هنگامی که بچهها به خانه آمدند مدعی شدم که مادرشان قهر کرده و از خانه رفته است.
وی ادامه داد: جسد نزدیک به ۲ روز زیر تخت قرار داشت و دچار جمود نعشی شده بود؛ برای همین وانت یکی از اقوام را قرض گرفتم و جسد را بین یک پتو قرار دادم؛ اتفاقاً آن روز نیز در ساختمان ما یکی از همسایهها اسبابکشی داشت بهخاطر همین کسی به من شک نکرد!
مرد جنایتکار گفت: جسد را به یکی از روستاهای اطراف شرق تهران بردم و در آنجا دفن کردم و با تلفن همراه همسرم یک پیامک برای گمراه کردن مسیر پرونده برای خود ارسال و پس از آن با طراحی یک سناریوی خیالی فقدان مهتاب را به پلیس اعلام کردم.
پس از اعترافات متهم و رمزگشایی از سرنوشت مرگبار زن گمشده، کارآگاهان اداره چهارم و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی مأموریت یافتند بههمراه متهم راهی روستای موردنظر واقع در شرق تهران شوند و جسد را پیدا کنند.
با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی، متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
tags # اخبار حوادث سایر اخبار آیا انسان میتواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام میشود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟